سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«و هر که حکمت یابد، خیری فراوان یافته است» ـ می فرماید : مقصود فرمانبرداریاز خدا و شناخت امام است . [امام صادق علیه السلام ـ درباره گفتار خدای]

پرونده ای برای جمعیت 150 میلیونی

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 89/2/6 11:13 عصر

جملات زیر را بدون هیچگونه جهتگیری مطالعه کنید!


*پوتین‌ در سخنرانی‌ اخیر خود روی‌ بحران‌ پایان‌ مادری‌ انگشت‌ گذاشته‌ و می‌گوید اگر روسیه‌ و دیگر کشورهای‌ اروپایی‌ نتوانند این‌ معضل‌ را حل‌ کنند، در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ بیست‌ و یکم‌ از قدرت‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ آنها چیزی‌ جز نام‌ باقی‌ نخواهد ماند. پوتین‌ پیشنهاد کرده‌ که‌ برای‌ درمان‌ این‌ بحران‌ شاید بهتر این‌ باشد که‌ به‌ مادران‌ بخاطر بچه‌دار شدن‌ پول‌ داده‌ شود...... برای‌ اینکه‌ یک‌ کشور بتواند جمعیت‌ خود را ثابت‌ نگه‌ دارد زن‌ باید دو کودک‌ به‌ دنیا آورد. میانگین‌ تعداد کودکان‌ یک‌ زن‌ در جامعه‌ را میزان‌ باروری‌ جامعه‌ می‌نامند. این‌ میزان‌ در آلمان‌ 3/1، در یونان‌ 4/1، در ایتالیا 3/1، در ژاپن‌ 4/1 و در روسیه‌ 3/1 است‌......................... ن‌ واتنبرگ‌ در کتاب‌ "کمتر" که‌ به‌ همین‌ موضوع‌ اختصاص‌ دارد می‌نویسد کاهش‌ تاسف‌ برانگیز جمعیت‌ اروپا و ژاپن‌ باعث‌ بروز مشکلات‌ بسیاری‌ در این‌ جوامع‌ خواهد شد. جمعیت‌ کم‌ به‌ معنای‌ نیروی‌ کار کم‌ و مصرف‌کنندگان‌ کمتر است‌ و این‌ پدیده‌ به‌ راحتی‌ می‌تواند چرخه‌ صنعت‌ کشورها را از کار بیندازد....................." پایان‌ مادری"‌ نوشته‌ رابرت‌ جی‌. ساموئلسون‌، مجله‌ نیوزویک‌
*براساس مطالعه‌ای با نظارت موسسه‌ ماکس پلانک در زمینه‌ پژوهش‌های جمعیتی، بسیاری از بخش‌های اروپا با کاهش دائمی نرخ زاد و ‌ولد روبرو هستند. بدون جبران این فرایند از طریق ورود مهاجران، میزان جمعیت بسیاری از کشورهای اروپایی، از جمله آلمان رو به رکود خواهد گذاشت. در این میان به ویژه کشورهای اروپای مرکزی و جنوبی گرفتار این مشکل هستند. این در حالی است که در کشورهای شمالی و غربی اروپا نرخ زاد و ولد بیشتری به چشم می‌خورد. بر اساس یافته‌های دانشمندان، هیچ یک از کشورهای اروپایی به سطح جایگزین متوسط به میزان 1/2 باروری برای هر زن نمی‌رسند. این رقم میزانی است که نسل کودکان با رسیدن به آن، می‌توانند جایگزینی کافی برای نسل والدین به شمار آیند.همشهری آنلاین 2 اردیبهشت 1389
*رییس مرکز آمار ایران در بیان نتایج سرشماری سال 85 اعلام کرد و افزود: نرخ رشد جمعیت در دهه 75، 96/1 درصد بوده که در دهه 85 به 61/1 درصد رسیده است، بدین ترتیب نرخ رشد جمعیت نسبت به دهه گذشته 35/0 درصد کاهش یافته است.آفتاب نیوز سه شنبه 25اردیبهشت 1386
*جمعیت کنونی ایران 70میلیون و 300هزار نفر اعلام شده که با رشد 1/2درصد، جمعیت کشور در سالهای 2025و 2050میلادی به ترتیب بیش از 89و 101میلیون نفر می‌رسد. سایت اینترنتی «دفتر مرجع جمعیت»
* علی درویش پور ـ دانشجوی دکترای تخصصی پرستاری ـ با ارائه مقاله‌ای عنوان کرد: «وضعیت مرگ و میر و امید به زندگی در کشور نشان می‌دهد که در سال 1429، گروه سنی 55 تا 75 سال نسبت به سایر گروه‌های سنی بیشترین نسبت را خواهند داشت. آفتاب نیوز شنبه 10مرداد 1388

*بر اساس برخی پیش بینی ها جمعیت ایران تا 42سال دیگر حدود 130میلیون نفر خواهد بود که یک پنجم آن را سالمندان تشکیل می دهند. برآوردهای رسمی نشان می دهد که نسبت شاغلان به بازنشستگان به حدود دو واحد رسیده یعنی در مقابل هر دو نفر شاغل یک نفر بازنشسته می شود.
کارشناسان نسبت سه به یک را زنگ خطر و نسبت کمتر از آن را بحرانی تلقی می کنند و می گویند در تمام دنیا این عدد معمولا بعد از 50 سال آنهم در حد یک واحد تغییر می کند اما در ایران این نسبت در طول هشت سال از 5/4 نیم به حدود دو واحد رسیده است.

* به‌اعتقاد دکتر حبیب‌الله زنجانی، جمعیت‌شناس برجسته کشورمان( از تئورسین های اصلی جلوگیری از رشد جمعیت در سال67)، چنانچه سطح باروری با سرعتی که ادعا شده است کاهش یابد، ساختار جمعیتی شدیدا سالخورده‌ای را در 25 سال آینده شاهد خواهیم بود. زنجانی اما خود، پیش‌بینی 91میلیون نفر را برای سال 1400 دارد که از نظر تامین نیروی کار و مسائل جنبی رقم مناسبی است، اما همچنان کشور را با ساختار پیر و سالخورده‌ای در 25 سال آینده مواجه می‌کند.
سطح باروری زنان در تعداد زیادی از استان‌های کشور کمتر از 1/2 فرزند بود که در ان شرایط دیگر یک زن نمی‌تواند بیش از یک دختر در طول عمر به دنیا بیاورد و به عبارت دیگر یک مادر حتی نمی‌تواند با یک دختر در امر باروری جایگزین شود. چه اگریک زن تنها 1/2 بچه به دنیا بیاوردمی‌تواند با تنها دختر خود در امر باروری جایگزین گردد و‌این جایگزینی معمولا 27تا29 سال (بسته به ساختار جمعیت) طول می‌کشد که در جمعیت شناسی به آن سن تجدید نسل گفته می‌شودکه طی آن یک پسر جای یک پدر و یک دختر جای یک مادر را می‌گیرد.‌این سطح از باروری، زمانی به رشد جمعیتی صفر می‌رسد که جمعیت به سوی ساختار متوقف میل می‌کند و تا‌این وضعیت تحقق نیابد میزان رشد سالانه جمعیت بالاتر از صفر خواهد بود. ما در 30تا40سال آینده با‌این وضع مواجه خواهیم شد وضعی که برخی ازکشور‌های اروپایی تجربه کرده‌اند ولی با وجود اهرم قوی مهاجرت هم قادر به تصحیح ساختار نیروی انسانی و جمعیت خود نشده و با پیامدهای بسیار منفی ان مواجه گشته‌اند. به همین دلیل است که مثلا در فرانسه از زمان ژنرال دوگل سیاست‌های نامحسوس افزایش جمعیت دنبال شده و از سال گذشته نیز پرداخت‌های مستقیم به زنانی که فرزندی را به دنیا بیاورند آغاز شده است. بر پایه این سیاست مثلا اگر زنی بچه‌دار شود به مدت یکسال ماهانه 1200 یورو دریافت می‌کند و... علاوه بر فرانسه در آلمان، روسیه و ایتالیا نیز این مباحث مطرح است.

*دکتر حسین محمودیان مدیر گروه جمعیت شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران :در زمان حاضر 26 میلیون نفر از جمعیت کشور بین 15 تا 30 سال سن داشته و در سن " فرزند آوری " قرار دارند . این افراد در صورت تشکیل خانواده و داشتن فرزند ، نرخ رشد سالبانه 2/1 کشور را تا دو سال دیگر با نرخ 4/ 1 درصدی مواجه می کنند .
 ی ادامه داد:‌ پیش بینی می شود ، پس از سال 90 ، به علت اینکه دیگر این تعداد جمعیت جوان 15 تا 30 سال را نخواهیم داشت ، نرخ رشد سالانه جمعیت ، کمتر از 4/ 1 درصد شده و به یک درصد نیز برسد .
وی اظهارداشت : پیش بینی های جمعیت شناسی در کشور نشان می دهد که تا 20 سال آینده ، جمعیت ما ، مشروط بر اینکه باروری برای هر یک زن در طول دوره فرزند آوری ، درسطح کم ( دو فرزند کمتر ) باشد ، به سالمندی رسیده و از رشد پایینی برخوردار خواهد شد .ایرنا- 1/9/1388
  احمدی نژاد: بنده با اینکه دو بچه کافی هست مخالفم و استدلال علمی نیز برای آن دارم و امروز شاهد هستیم که متوسط بچه‌ در خانواده‌ها زیر 2 نفر است و این سیاست غلطی است که غربی‌ها انتخاب کردند و الان نیز برای حفظ فرهنگ و هویت خود یارانه سنگینی پرداخت می‌کنند. از همین رو چرا ما باید این راه را برویم.
 ئیس جمهور با تاکید بر اینکه یک ملت باید ادامه پیدا کنند و نباید قطع شوند اظهار داشت: برخی‌ها خیال می‌کنند ما روزی مردم را می‌دهیم در حالی که این بسیار اشتباه است و بنده تعجب می‌کنم که چرا علما در این خصوص سکوت کرده‌اند. هر چند ما نیز باید مدیریت کرده و نگذاریم بهداشت و آموزش از بین برود.
احمدی نژاد در همین خصوص یادآور شد: این چه زندگی است که برای ما تعریف کردند خود غربی‌ها مگر با سیاست کنترل جمعیت به سعادت رسیده‌اند که ما آن را دنبال کنیم. وی ادامه داد: پدران ما 5 یا 6 فرزند داشتند هر چند فقر در سطح وسیعی وجود داشت ولی تحمیلی بود اما ما الان مستقل هستیم و جمعیت ما دو برابر سال 59 شده و با این وجود وضعیت ما از آن زمان خیلی بهتر است.

*پزشکیان: دولت مشکل بیکاران را حل کند، جمعیت صد میلیونی پیش‌کش.آفتاب یزد(منقد دولت) پنج شنبه، 26 فروردین 1389
*دولت به جای اداره جمعیت 150 میلیونی مشکل بیکاران را حل کند.مردمسالاری(منقد دولت) 26 فروردین 1389


نظر شما راجع به مطالب بالا چه بود؟ آیا ضرورت افزایش نرخ رشد جمعیت حداقل به 5/2-2 را برای اکثر کشور ها احساس کردید؟ نظر ما در مورد صحبت های احمدی نژاد چطور بود؟در مورد مخالفان او چه؟ حال با روشن شدن بسیاری از حقایق به اصل بحث می پردازیم:
سوال اصلی که بعد از مطرح شدن بحث جمعیت در کشور و در بین مخالفان باغرض و بی غرض احمدی نژاد مطرح می شود این است که آیا کشور ما با این همه جمعیت و افزایش جمعیتی که در آینده به وقوع خواهد پیوست بی نیاز جمعیت نمی شود؟ و آیا تجربه دهه 60 نباید درس عبرتی برای عدم تلاش برای رشد جمعیت شود؟
و حال جواب را با هم بررسی می کنیم. اول از همه باید به این نکته اشاره کرد که در دهه شصت یک سری دلایل برای افزایش جمعیت بود از جمله اینکه کشور در حال جنگ بود که ممکن بود این جنگ سال ها طول بکشد و نیاز به نیروی جوان در دوران دفاع مقدس برای حفظ کشور امری بدیهی است. دلیل بعد اینکه کشوری به بزرگی ایران برای اینکه یک ابرقدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی شود نیاز به جمعیتی چندین برابر آن موقع داشته و دارد، اما آنچه عملا در دهه 60 اتفاق افتاد این بود که تلاش برای افزایش جمعیت بسیار غیر برنامه ریزی شده و انفجاری صورت گرفت و در پی آن به جای اینکه دولت مردان این افزایش جمعیت ناگهانی را با برنامه ریزی مدیریت کنند دست رو دست گذاشته و نظاره گر نسلی بودند که با سوء تدبیر آنها با رفاه پایین زندگی کرد، در مدرسه سه شیفته درس خواند و در رفتن به دانشگاه دچار مشکلات عدیده شد، که این مشکلات هم اکنون نیز در ازدواج و کار ادامه پیدا می کند. و جالب اینجاست که همین آقایان منتقد دولت کنونی، خود زمانی بانی این جریان در تولید انفجاری جمعیت و عدم مدیریت آن بودند و شاید بعضی از آنها مثل آقای خاتمی توسعه سیاسی جامعه مدنی و شعارهای مشابه وارداتی را مهم تر از مسائل پیش پا افتاده اقتصادی! می دانستند.
 ر همان دهه 60 بار با سوء تدبیری دیگر به جای اینکه نرخ رشد جمعیت را متناسب کنند، کمر همت به صفرکردن نرخ رشد آن بستند تا جایی که امروزه این نرخ به 2/1 رسیده که برای کشوری به بزرگی ایران که دارای اقتصادی در حال رشد و انبساط است دارای خطرات فراوان از جمله پیر شدن جمعیت و خالی ماندن بازار کار و از بین رفتن قدرت سیاسی و نظامی و همچنین هویت و فرهنگ در 4-3 دهه آینده را خواهد داشت. شاید گفته شود با افزایش جمعیت ایران در 4-3 دهه آینده در حداکثر مقدار خود به 110 یا 120 میلیون می رسد این مشکل حل خواهد شد. در جواب باید گفت که این جمعیت 120-110 میلیون دارای درصد بسیار بالایی از افراد پیری است که فشار بسیار بالای اقتصادی را به کشور تحمیل خواهد کرد و راه علاج ان جایگزینی جمعیت جوان کنونی با همین مقدار جمعیت جوان و بهینه سازی سیستم اقتصادی است.
سوال دیگری که منتقدین احمدی نژاد مطرح می کنند این است که از کجا معلوم است که این افزایش مد نظر احمدی نژاد عاقبتی همچون افزایش دهه 60 پیدا نکند؟ جواب در سخنان رئیس جمهور است. وفتی که او می گوید ما حساب آتیه نوزادان را امسال با موجودی یک میلیون تومان افتتاح می کنیم و خانواده ها و دولت باید هر ماه مبلغی بر آن اضافه کنند تا فرزندان در سن 20 سالگی مبلغ مناسبی از پول برای ازدواج و تحصیل و اشتغال داشته باشند یا ادامه می دهد که ما باید رفاه و آموزش آنان را به وجه احسن اداره کنیم و زیرساخت های مناسب را برای آنان به وجود آوریم که خود گویای مدیریت و برنامه ریزی برای افزایش مناسب جمعیت و استفاده بهینه از آن است. حال ممکن است بعضی دیگر سوال کنند که آیا کشور ما کشش افزایش جمعیت به این مقدار را دارد؟ جواب این است که چین با 5/1 میلیارد جمعیت تنها نیمی از منابع طبیعی ما را دارد که توانسته با مدیریت درست یکی از بزرگتری اقتصاد های دنیا شود.





کلمات کلیدی : احمدی نژاد، جمعیت 150 میلیونی، رشد جمعیت، فاجعه جمعیتی، پرونده

حکایت این 13 روز نحس

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 89/1/10 10:5 عصر

حکایت جالبی است حکایت تعطیلات در ایران. کشوری که با 72 روز تعطیل در سال جدید رکورددار بیشترین تعطیلات در طول سال در جهان است. از همه این تعطیلات جالب تر این 13 روز اول سال است. 13 روزی که باید برای مشاغل 5 روز تعطیل باشد ولی در عمل 13 روز تعطیل است. لابد می پرسید که چرا این 13 روز نحس است؟! به دو دلیل:1)عدد 13 کلا نحس است!!!2) کشور ما با این همه مشکلات اقتصادی و با این همه ادعا باید کمترین تعطیلات را درجهان داشته باشد ولی در عمل 13 روز از اولین روزهای سالش تعطیل است،تازه تعطیلات مناسبتی بماند. هر سال هم که دم دمای عید که می شود بازار اظهار نظر در مورد تعطیلات داغ می شود و بعد از این 13 روز نحس دوباره فروکش می کند. انگار نه انگار که همه حضرات مجلسی ها و دولتی ها بارها قبل از عید در این مورد اظهار نظر کرده اند. البته فکر کنم حق داشته باشند چون بالاخره 13 روز هم که به ایشان بد نمی گذرد یعنی آنقدر خوش می گذرد که بعد از عید همه قید کم کردن تعطیلات را بزنند! حالا بماند که آقا سالهاست که به این 13 روز اعتراض کرده اند ولی انگار رگ ولایت مداری فقط برای نزدیک های انتخابات کلفت می شود. از این مسائل بگذریم لابد این سوال برای شما پیش می آید که چی شد که من دوباره این روال تکراری یعنی انتقاد از 13 روز را انجام می دهم. خب جوابش این است که بسیجی فقط اهل حرف نیست و همیشه حرفش همراه با عمل است بنابراین بنده برای حضرات مجلسی یک پیشنهاد دارم. آنهم این است که این 5 روز اول سال به خاطر این 13 روز می شود که مدارس 13 روز بسته است. اگر مدارس هم از روز ششم به بعد باز کنند آنوقت این جو مزخرف تعطیلات اضافه بر سازمان از خانواده ها رخت بر می بندد. خب لابد می پرسید اگر هم حضرات مجلسی 5 روز تعطیلات مدرسه را تصویب کنند خود دانش آموزان آن را اجرا نخواهند کرد. ولی من جواب می دهم که معلمان و مدیران را برای 5 روز اجبار کنند اگر هم یک سال دانش آموزان سر کلاس ها نروند ولی از سال بعد به خاطر فشار معلم ها برای اتمام دروس مجبور می شوند که سر کلاس ها بروند. این طرح چند مزیت دیگر هم دارد:1)کلا از شر این عدد 13 نحس راحت می شویم!!! 2) بعضی از دوستان بیکار مجلسی از آن جمله آن سه تفنگدار که فکر می کنند کار دیگری جز سنگ انداختن جلوی طرح های دولت ندارند از بیکاری در می آیند! 3) این کار فتح البابی است برای کم کردن سایر تعطیلات اضافی4)بالاخره یکی از توصیه های آقا توسط مجلس اجرایی می شود
پ.ن:
موضوع تعطیلات همیشه برای من جالب بوده چون اولین مقاله انتقادی-اجتماعی ام را در سال سوم راهنمایی با همین موضوع در صفحه ای خالی از کتاب فارسی نوشتم.





کلمات کلیدی : 13، سیزده، تعطیلات، تعطیل، نحس، مجلس، عید

دانلود روایتگری حاج آقا ضابط

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 89/1/8 10:50 صبح

برای دانلود فایل صوتی روایتگری مرحوم حاج عبدالله ضابط (علمدار روایتگری) اینجا کلیک نمایید.

برای شادی روح مرحوم حاج عبدالله ضابط صلوات




کلمات کلیدی : دانلود، ضابط، روایتگری

صدا و سیما......عقب.......گرد!!!

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 88/12/17 2:4 عصر

اصلا چه کسی گفته که صدا و سیما متولی اصلی انعکاس فرهنگ انقلاب است؟ اگر ما نخواهیم صدا و سیما تبلیغ ارزش های امام و انقلاب را بکند باید چه کسی را ببینیم؟!!! یا اصلا بیایید نقدی حساب کنیم!!! آقای ضرغامی چقدر؟!!! چه می شد شما این دو تا مستند و چهار تا مناظره را پخش نمی کردید؟ چه می شد شما هم مثل اسلافتان کلاً بی خیال افکار امام می شدید؟ وای بر ما که بیهوده دل خوش کرده بودیم که به قول طالب زاده"انگار در صدا و سیما زلزله آمده!" و روبه جلو هم حرکتی می کند! ولی باز هم حکایت همیشگی 22 بهمن و 15 خرداد و هفته دفاع مقدس و... تکرار شد. تا چند روز قبل از 31 شهریور هیچ کس نه یادی از دفاع مقدس و نه یادی از 300 هزار شهید این سرزمین نمی کند، ولی کافیه برسیم به 25 شهریور آنوفت رسانه ملی از ساعت 6 صبح تا بوق سگ پر می شود از صدای "ممد نبودی ببینی" و "یاد امام و شهدا" . و تازه جدیدا یاد گرفته اند چهار تا عکس شهدا را با دیمبالا دومبول نشان می دهند!!! ولی دریغ از اینکه از تفکر شهدا یادی بکنند و آخرش هم نتیجه اش این می شود که ضد انقلاب در فتنه بعد از انتخابات یک دفعه یاد شهید باکری و شهید همت می کند و افکار جرج سورس و جین شارپ صهیونیست را با افکار شهید همت، فاتح خیبر پیوند می دهند! حالا بگذریم که این افراد قبلا هم با لطف رسانه های نوشتاری و سکوت بی دریغ صدا و سیما، افکار امام را با افکار انگلیسی ها و آمریکایی ها و صهیونیست ها پیوند زده اند. خوب شد یادی از فتنه بعد از انتخابات کردیم. آقای ضرغامی چند تا دوم خرداد و 30 خرداد باید اتفاق بیافتد تا رسانه ملی در غیر مناسبت های رسمی یادی از تفکر امام بکند؟ مگر کشور ما در فتنه اخیر کم ضربه خورد؟ مگر در دوم خرداد سالها از قافله انقلاب عقب نیفتادیم، مگر یکی از دلایل اصلی آن عدم بصیرت بسیاری در مسائل سیاسی و عدم آشنایی آنها با افکار راستین امام نبود پس چرا "روز از نو روزی از نو" پس چرا دوباره مناظره ها و مستندها و سعید قاسمی ها را به بوته فراموشی سپردید؟
آقای ضرغامی ایکاش روند همیشگیتان را در مورد 22 بهمن هم بدون استثنا اجرا می کردید تا ما هم بیخودی دلخوش نباشیم که این برنامه ها ادامه پیدا می کند. ولی بعدش ما بمانیم و صدا و سیما و 24 ساعت برنامه آبکی! و سخن آخرمان با متولیان اصلی انعکاس فرهنگ انقلاب!!!
 آدمی در امید است به خیر کسان
مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان





کلمات کلیدی : انتخابات، ضرغامی، صدا و سیما، عقب گرد، فتنه، دوم خرداد

من دیگه تظاهرات نمی رم!(طنز)

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 88/11/24 4:35 عصر


 آقا این چه وضعشه! من دیگه تظاهرات نمی روم! از دو روز قبل از تظاهرات به عشق کیک و ساندیس هیچی نخوردیم صبح هم از ساعت 6 رفتیم تظاهرات در صورتی که تظاهرات ساعت 10 شروع می شد ما رو هم 2 ساعت تمام تو خیابان ها گرداندند که آخر سر به ما یه کیک و ساندیس بدهند. با شور و شعف داشتیم لحظات رسیدن کیک و ساندیس را انتظار می کشیدیم که دیدیم ای دل غافل به ما یه کلوچه کوچولو دادند با یه نی!
 شرمنده ساندیسمون تمام شد!!!
-آخه شرمندگی بخوره تو سرتون، شرمندگی که واسه ما ساندیس نمی شه. ما دو روزه به عشق کیک و ساندیس شب ها هم خوابمون نبرده شما حداقل 4 میلیون رو تو تهران و 30 میلیون را تو شهرهای دیگه به بهانه کیک و ساندیس دادن کشوندید تو خیابون ولی عرضه ندارید مزد زحماتشون بدید.
 حیف که ما این همه گلوی مبارک را پاره کردیم و شعار "این همه لشگر آمده/به عشق ساندیس آمده" را دادیم. اصلا از هرکی تو خیابون می پرسیدم واسه چی اومدی؟ شعار بالا رو به صورت تکی اجرا می کرد. خب دیگه حالا که این طور شد از این به بعد به کمتر از دلستر و کیک مغزدار رضایت نمی دهیم! تازه اون را هم باید تضمین بدید که کم نمی آورید. اصلا حالا که کار به اینجا رسید جناحم را عوض می کنم و می روم طرف فائزه جون!!! شماها لیاقت ندارید! دم اون فائزه گرم که مثل مرد به هرکدوم از دخترهای جنبش سبز که می خواستند مانتو می دادند. البته گفته باشم به فائزه هم با تمام ارادتی که دارم اعتمادی نیست. درسته که عمو سام پول های زیادی می فرسته ولی بالاخره این همه کیک و ساندیس ممکنه هرکسی رو وسوسه کنه! بنابراین قبل از شرکت در تظاهرات ها جنبش سبز حتما ازش تضمین برای کیک و ساندیس می گیرم. تا تظاهرات بعدی زنده باد "کیک و ساندیس"!





کلمات کلیدی : سبز، جنبش، کیک، ساندیس، کیک و ساندیس، جنبش سبز، تظاهرات، 22 بهمن، 22، اعتراض، طنز

یک پیشنهاد کاربردی برای سبزها!

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 88/10/3 2:58 عصر

خیلی ها 7-8 سال پیش، وقتی که آمریکا به افغانستان حمله کرد را به یاد می آورند.بسیاری از اصلاح طلبان سابق و سبزهای امروز می گفتند که به یمن! ورود آمریکا به افغانستان تا 7-8 سال دیگر افعانستان گلستان می شود و می شود یک کشور آباد و صنعتی، و ما هم باید برای گرفتن ویزای افغانستان به دم سفارتخانه اش برویم و التماس کنیم. بعد هم با ویزای بدست آمده برای کارگری به افغانستان برویم.
فکر کنم الان موعد وعده آقایان سابقا اصلاح طلب و جدیدا سبز، شده باشد.الان هم که افغانستان شده کشوری آباد و مستقل!. به شخصه هم برای اینکه دوستان سبز را به آرزویشان یعنی زندگی در یک کشور، آباد برسانم و هم کمی از آشوب ها و مشکلات کشور بکاهم به دوستان سبز پیشنهاد می کنم به افغانستان برای کارگری بروند چون اگر اینجا دردی از کشور را دوا نمی کنند و فقط عامل آشوب و فتنه هستند شاید انجا بتوانند به جامعه جهانی خدمتی کنند و در راه آبادانی افغانستان بکوشند! و در ضمن توانایی های خود را هم اثبات کنند!
لازم به ذکر است نگارنده طی اقدامی فداکارانه! حاضر است برای تمام دوستان سبزی که علاقه مند به چنین اقدام شجاعانه ای هستند پا پیش گذارده و ویزای افغانستان را – باوجود تمام مشکلات پیش رو- برای آنها مهیا کند!.یا حق





کلمات کلیدی : میرحسین، سبز، افغانستان، جنبش، پیشنهاد

معجزه تفکر فرزند آذربایجان و داماد لرستان!

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 88/9/11 9:0 عصر

"یک سری نقاطی هستند که اصلاً مشخص است که خودش ملاک تشخیص نادرست بودن نتایجی است که وزارت کشور اعلام کرده است، مثلاً آذربایجان و ترک زبان‌ها هیچ وقت فرزند خودشان را نمی گذارند که به کس دیگری رأی بدهند... خود من لر هستم و موسوی هم بارها گفته من داماد لرستان هستم. بنابراین، اهالی لرستان موسوی را نمی گذارند به آقای احمدی‌نژاد رأی بدهند. این دو تا ملاک است و باقی موارد هم شبیه همین است. "زهرا رهنورد، مصاحبه با بی بی سی فارسی(رسانه رسمی دولت انگلیس) درتاریخ88/3/23
خب جملات بالا رو خواندید؟ حالا چند لحظه دنیای افکارتان را به من بسپارید. فرض کنید در کشور تانزانیا زندگی می کنید. در آنجا انتخاباتی شده و شما دانشجوی یکی از دانشگاه های تانزانیا هستید، نام یکی از کاندیداها احمدی نژاد و نام دیگری موسوی است. احمدی نژاد طبق اعلام رسمی انتخابات را برده است و موسوی در اعتراض به نتایج انتخابات ادعای تقلب می کند و همسر او در در بیان دلیل تقلب می گوید که: ما دلایلی داریم از جمله اینکه موسوی در یکی از استان های تانزانیا به دنیا آمده و من هم در استان دیگری پس حتما باید این دو استان آرایشان به نفع ما باشد! سایر دلایل ما هم مشابه همین است. به عنوان یک تانزانیایی! در مورد این کاندیدا و همسر او چه فکر می کنید؟
 حال به ایران اسلامی برگردیم هم اکنون سال 1388 بعد از هجرت پیامبر و در سال 2009 بعد از میلاد مسیح است. ما در دوران انفجار اطلاعات و پیشرفته ترین دوران حیات بشر هستیم. و در ایران اسلامی با بیش از 7000 سال تمدن زندگی می کنیم. و میراث دار تمدن عظیم اسلامی هستیم و این استدلال "روشنفکر ترین زن ایرانی" و دارنده مدرک دکتری برای زیر سوال بردن بزرگترین دستاورد دموکراسی بشر در چند دهه اخیر که همانا شرکت 85 درصدی مردم فهیم ایران در انتخابات ریاست جمهوری است، که تا سال ها می توانست باعث فخر مردم سالاری دینی در برابر مردم سالاری دروغین غربی باشد. استدلالی که بر مبنای آن هزاران تن از مردم را چند روز به خیابان ها کشاند و باعث کشته شدن چندین تن از مردم از هر دوطرف پیروز و شکست خورده در انتخابات شد. استدلالی که تا آنجا دشمنان دین و میهن را به طمع انداخت که اسرائیل این جرثومه فساد زمانه تفکر فرصت مناسب برای حمله به ایران را به خود راه داد. و این استدلالی است که بر مبنای لقب سومین متفکر بزرگ جهان پس از اوباما در سال 2009 را به ایراد کننده آن می دهند. که خود این نسبت نشان دهنده ماهیت روشنفکری و تفکر ازنظر نظام استکبار است. نمونه مشابه این را قبلا در قضیه شیرین عبادی و جایزه اخیر مخملباف دیدیم که دیگر جای شرح ندارد.
حالا شما خواننده محترم نظر بدهید که اگر این استدلال از طرف یکی از طرفداران دسته دهم احمدی نژاد ایراد می شد چه فحش و تهمت هایی نثار آن و بیچاره و جریان مورد حمایت او می شد؟ به دوستان هم دانشگاهی می گویم که اگر چنین استدلالی در یکی از نشریات طرفدار جریان ارزشی مطرح می شد چه تمسخر ها نبود که نثار این نشریه و دوستان ارزشی نمی شد.
و باید گریه کنیم بر جریان روشن فکری که آغاز آن از افکار منحط و تهوع آور میرزا ملکم خوان شروع شد و دست آخر هم به استدلات تحسین برانگیز!!! خانم رهنورد منتهی شد. و این خود نشان دهنده عاقبت جریانی است که مدعی آزادی اندیشه ، دموکراسی ، حقوق بشر ، جامعه مدنی و... است. دست آخر ایکاش در آنزمانی که حضرت روح ا... جملات زیر را بر قلم می راند بودیم تا بر دستان او بوسه می زدیم.
امروز، زمانى است که ملتها چراغ راه روشنفکران شان شوند.



کلمات کلیدی :

همکاران ایرانی استکبار در جنایات عراق و افغانستان

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 88/8/13 11:11 صبح

استکبار یعنى قدرتى در دنیا یا قدرتهائى در دنیا؛ چون نگاه میکنند به خودشان، مى‌بینند داراى امکانات پولى و تسلیحاتى و تبلیغاتى هستند؛ بنابراین باید به خودشان حق بدهند که در امور زندگى کشورها و ملتهاى دیگر، دخالتهاى مالکانه بکنند؛ این معناى استکبار است.حضرت آقا
سوابق استکبار در شرق بسیار طولانی است. از زمانی که عشق و علاقه آنها به هند استکبار را به شرق کشاند بیش از پنج قرن است که می گذرد و پس از پنج قرن غارت هنوز که هنوز است ذخایر شرق تمامی نیافته و این بهترین انگیزه برای حضور چند باره استکبار در شرق است. مسئله ما و استکبار مسئله بسیار روشنی است و روابط نه چندان پیچیده ای دارد. از قانون بسیار ساده ای پیروی می کند و آن قانون این است که استکبار هر وقت ذره ای احساس کند می تواند از شرق استفاده ای بکند دریغ نمی ورزد. کسی این رابطه را انکار نمی کند، حتی خود استکبار. این را می توان از صحبت های گاه و بی گاه بعضی افراد یا رسانه هایشان فهمید. خیلی سخت نیست. اما نکته مهم دیگر برای ما این است که ما بعد از بیرون کردن استکبار از کشورمان بوسیله انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است نوچه های آنها را در کشور داریم. نوچه هایی که اگر فرصت بیابند نسبت به ارباب خود بیشتر به ما دشمنی می ورزند. ولی در مواقعی که فرصت نمی کنند زیر پوشش ها و اسامی زیادی از جمله:خط امام، آزادی، حقوق بشر ، دموکراسی و... مخفی می شوند. البته سوال مهم این است که نوچه های استکبار چه کسانی هستند؟ چگونه اثبات می کنیم که آنها نوچه های استکبار هستند؟. نوچه های استکبار را می توان از همراهی آنها با ارباب خود فهمید و از حرکات آنها به نفع استکبار. چندان سخت نیست به 29 سال پیش بر می گردیم، دولت موقت. کسانی که با اصل ولایت ققیه در قانون اساسی مخالفت می کردند و ساز انحلال مجلس خبرگان را می دادند. کسانی که در آن شرایط انقلابی، که ملت تشنه به خون استکبار بود و همه نگران کودتای دوباره آمریکا در ایران بودند، مخفیانه با برژینسکی از مقامات بلند پایه کاخ سفید در الجزایر ملاقات کردند، اثبات کردند که در جهت منافع استکبار هستند آنها همان کسانی بودند که وقتی لانه جاسوسی فتح شد هم صدا با ارباب خود ساز مخالفت و استعفا سر دادند که این دومی مورد موافقت امام امت قرار گرفت. و وقتی که در اسناد لانه جاسوسی اسناد خیانت های آنها پیدا شد نوچه گی آنها برای استکبار محرز گردید. جالب اینجاست که این اسناد پرده از نوچه گی فرد بعدی در قدرت یعنی ابوالحسن بنی صدر هم برداشت اما با دسیسه نوچه دیگری به نام موسوی خوئینی ها –که اتفاقا سردسته دانشجویان پیرو خط امام در فتح لانه جاسوسی بود- در آن زمان مسئول تایید صلاحیت کاندیدا های ریاست جمهوری بود با این که خود اسناد جاسوسی بنی صدر را دیده بود صلاحیت او را برای ریاست جمهوری تایید کرد و شد آنچه نباید می شد. بنی صدر البته بی کار ننشست و در مقام قدرت نیز به نوچه گی خود ادامه داد از جمله کارهای او در قدرت می توان به :مخالفت با اصل ولایت فقیه، درگیری با نیرو های حزب اللهی و حزب جمهوری اسلامی از جمله شهید بهشتی، به کار بردن سیاست های مخرب در آغاز جنگ و کمک به صدام برای اشغال خرمشهر و بسیاری از مناطق دیگر، حمایت از سازمان منافقین و ....دست آخر هم فرار از کشور به همراه سردسته منافقین به پاریس. بعد از بنی صدر منافقین در خفایی چند ساله به سر بردند البته این بار به نام "خط امام" . بعد از رحلت امام بود که این منافقین فرصت را برای نوچه گی دوباره خود مناسب دیدند. کم کم شروع کردند به تبلیغ لیبرالیسم-ایدئولوژی اربابشان در استعمار نوین- البته باز هم تحت لوای "خط امام". کم کم صحبت هایی از قبیل پایان جنگ ، وجود دیکتاتوری در ایران ، مخالفت با ولایت فقیه ، خشونت طلب بودن شهیدان مطهر انقلاب و دفاع مقدس ، پروتستانیسم اسلامی ، پلورالیسم دینی و... (که همه این اقدامات با تشویق و تایید استکبار همراه می شد) شروع به نواختن شدند. البته دوم خرداد بهترین موقعیت برای نوچه گان جدید بود ، چون این دفعه با به راس قدرت آمدن هم فرصت بسیار خوبی برای سوء استفاده از رای ملت فراهم آمده بود هم اینکه بعضی از انقلابیون خسته و پشیمان هم به آنها پیوسته بودند آنها هم از این موقعیت بهترین بهره را بردند و همه آنچه را که از سه چهار سال قبل شروع کرده بودند با نیروی چند ده برابر و رسانه های چند برابر ادامه دادند. در اینجا بود که پرده دیگری از چهره آنها فرو افتاد کسانی که از آمریکا-سردمدار استکبار- تمجید کردند و رابطه گرگ و میشی با او را در خواست می کردند یا کسانی که شروع به درگیری رسمی با ولایت فقیه این یادگار به حق امام راحل و ستون انقلاب کردند یا حمایت از لیبرالیسم را در رسانه های خود به اوج رساندند یا کسانی که تاریخ انقلاب و دفاع مقدس را زیر سوال می بردند یا کسانی که در آن زمان در خیانت بارترین اقدام ممکن از حمله ارباب خود آمریکا به عراق و افغانستان حمایت کردند و خود را در جنایات ملیونی بر علیه مسلمانان در آنجا شریک کردند به حق اثبات کردند که نوچه های خوبی برای استکبار هستند. البته نوچه گان بعد از اینکه در انتخابات نهم از ملت سیلی خوردند بی کار ننشستند. با چهار سال تخریب دولتی که بزرگترین گناهش این بود که آرمان های انقلاب را نیرویی دوباره بخشیده بود به نوچه گی خود ادامه دادند. و اوج این اقدامات را می توان در حوادث بعد از انتخابات و سیلی خوردن دوباره آنها از ملت دید، که چگونه از ملت انتقام گرفتند. البته جالب اینجاست هنوز که هنوز است بعد از ده سال همچنان مورد حمایت رسمی ارباب خود، آمریکا قرار می گیرند. در انتخابات دهم به قول حمید رسایی باز هم لانه جاسوسی فتح شد چرا که این بار با حوادث بعد از انتخابات بسیاری از نوچه گان به پیاده نظام های رسمی ایالات متحده تبدیل شدند و این خود بزرگترین ضربه بر بدنه دنباله های استکبار در ایران بود.
آنچه گفتم تنها گوشه ای از حقایقی است که در مورد این نوچه های استکبار است که می دانم و آنچه که من می دانم هم تنها گوشه ای واقعیات در مورد این نوچه های آمریکا است. اگر بیشتر نگفتم به خاطر این بود که نه در حوصله من بود و نه در حوصله وبلاگ خوان های عزیز. منتظر نظرات شما در مورد این مطلب هستم.





کلمات کلیدی :

من اگر جای شجریان بودم...

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 88/7/26 3:52 عصر

شجریان بدون شک جزو بزرگترین اساتید موسیقی سنتی ایرانی است. کسی که کمتر مثل او را در تاریخ معاصر داشته ایم. کسی که خصوصا بعد از انقلاب با خواندن موسیقی انقلابی به دل مردم نشست و بسیاری را به خود علاقه مند کرد. اما اگر از سوابق نسبتا خوب او بگذریم اظهارات اخیر او و مصاحبه های او با رسانه های استکباری و موضع گیری او در مقابل رای قاطع ملت و حمایت از عده آشوبگر و فریب خورده نشان از هوش و ذکاوت پایین او در تحلیل اوضاع جاری دارد. هرچه باشد شجریان هر آنچه را که دارد از اقبال مردم سنتی و مذهبی به آثار اوست. حال وقتی که خود را در مقابل این طیف از مردم قرار می دهد و به وقیحانه ترین شکل با رسانه های استکباری بر ضد نظام گفتگو می کند ضرر های بسیار زیاد بر آینده خود وارد خواهد کرد. چرا که مخاطبین آثار او غالبا همان طیف سنتی و مذهبی مردم اند که غالبا هم حامی نظام و دولت کنونی هستند، نه کسانی که بهترین موسیقی شان رپ و در خوشبینانه ترین حالت پاپ لس آنجلسی است. اگر شجریان کمی هوش و ذکاوت داشت درک می کرد که اگر هم مواضع سیاسی اش مخالف نظام است برای حفظ آینده هنری خود مجبور خواهد بود که طیف سنتی جامعه را به خود علاقه مند نگه دارد. اما باز هم هنوز برای او جایی برای بازگشت است. بازگشت نه به این معنی که از احمدی نژاد حمایت کند بلکه به این معنی که دیگر از سیاست حرفی نزند تا خود به خود و بر اثر گذر زمان سخنان او به فراموشی سپرده شود. اما اگر شجریان راه دیگری را انتخاب کند چندان آینده امیدوار کننده ای را نخواهد داشت.



کلمات کلیدی :

پیش بینی ها و ادعاهای درست شریعتمداری

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 88/7/22 12:30 عصر

از زمان اصلاحات به بعد کیهان و شریعتمداری را خط مقدم ارزشمداری و ولایت مداری می شناسند. کسی که در زمان اوج هجمه ها به شخصیتش چه از سوی روزنامه های به اصطلاح اصلاح طلب ادامه مطلب...


کلمات کلیدی :

<      1   2   3      >