سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بدخو شود، همنشین و رفیقش دشمنش گردند. [امام علی علیه السلام]

لطیفه سال

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 94/1/14 8:59 عصر

واقعا این قضیه تاسیسات فردو خیلی لطیفه ی جالبیه! از این به بعد به جای اینکه در تاسیساتی که در عمق 90 متری زمین ساخته شده و ضد بمب و موشکه و بهترین جا برای غنی سازیه باید بروند کتاب جزوه بخوانند تا تاسیسات بشه تحقیقاتی!!!!

روحانی متشکریم!




کلمات کلیدی :

اصلاح طلبان به روایت خودشان

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 93/2/18 11:43 صبح

زیبا کلام: به ما تهمت صهیونیست بودن می زنند.(در مصاحبه با خبرگزاری دانشجو-کلیپ "نقطه مشترک")
یونسی:حتی امروز حکومت بنی‌اسرائیل هم در نسل جدید به آنچه نسل جوان ایران درباره همزیستی و اصلاح‌طلبی می‌گوید، نزدیک شده است!(93/2/14)
زیبا کلام:اسرائیل را به رسمیت می‌شناسم!(92/11/27)



کلمات کلیدی :

نامه ای از برهوت

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 93/2/14 7:42 عصر

مقاله بنده که به سفارش یکی از دوستان برای درج در نشریه ای دانشجویی در دانشگاه زنجان نوشته شده است

نامه ای از برهوت!

وقتی اولین بار سال 86  وارد دانشگاه زنجان شدم، در دنیای دیگری بودم با بیم و امیدهای دیگر. اصلا تصوری را که در حال حاضر در هفتمین سال تحصیلم(سال آخر کارشناسی ارشد) از دانشگاه و دانشجو دارم با آن موقع قابل قیاس نیست. تجربه های بسیاری بدست آوردم که بعضا برای آن بهایش را نیز پرداختم. شاید اگر در آن وقت کسی بود که به من تجربیات هفت ساله اش را از دانشجویی می گفت بسیاری از کارها را انجام می دادم و بسیاری را انجام نمی دادم. خب آنوقت کسی به من نگفت! اما حال من این احساس مسئولیت را در خودم می بینم که علی رغم مشغله بسیار قلم به دست بگیرم و کوله بار تجربه ام را در اختیار شما خواهران و برادرانم قرار بدهم. در این هفت سال بالا و پایین دانشگاه را دیدم و بسیاری از شئونی را که یک دانشجو از لحاظ فعالیت های علمی، فرهنگی، سیاسی، صنفی باید داشته باشد را تجربه کردم. تجربه ای استثنایی که شاید اگر بخواهم آن را و خاطرات مرتبطش را تبدیل به کتابی کنم حجم آن از 300-400 صفحه هم فراتر می رود. اما بنا به اصرار سردبیر، سعی بنده در اجمال است پس سعی می کنم تجربیاتم را در چند بخش گنجانده و خلاصه وار بنویسم.

دانشجو انسانی است 18-19 ساله که تا دیروز در دبیرستان باید سر صف می ایستاد ، سرکلاس به احترام معلمش بر می خواست، هر روز به موقع به مدرسه می آمد و به موقع میرفت ،  در همه ی موارد تحت کنترل خانواده اش بود  و در یک کلام نظم دیکته شده را اجرا می کرد.  اما امروز در دانشگاه آزادی و اختیاری برایش گذاشته شده که اصلا قابل مقایسه با آزادی دوران دبیرستان نیست. حال در دانشگاه با دنیای جدیدی مواجه شده. می تواند از نظارت خانواده به دور باشد (علی الخصوص وقتی که اهل شهر دیگری باشد و در خوابگاه زندگی کند) می تواند فعالیت علمی آزادانه داشته باشد، می تواند با جنس مخالف ارتباط برقرار کند، می تواند فعالیت سیاسی داشته باشد، شعار بدهد، هو کند، تشویق کند ، می تواند در تشکل های دانشجویی فعالیت داشته باشد، می تواند از حقوق صنفی اش دفاع بکند، می تواند روسای دانشگاهش را به چالش بکشد و بسیاری از "توانستن" های دیگر که تا سه ماه قبل هیچ کدام را نداشت. و تمام این تغییر تنها در طی سه ماه مابین امتحانات خرداد ماه و کنکور تا آمدن نتایج کنکور سراسری اتفاق می افتد در صورتی که زمان مورد نیاز برای تطبیق با این تغییرات  و کنار آمدن با این شرایط جدید بسیار بیشتر از این فاصله زمانی است. همین دلایل باعث می شود که مسائل بسیاری برای دانشجو پیش بیاید که نیازمند به یک راهنما باشد، کسی که دوران او را گذرانده باشد و حال با نگاهی از بیرون و کلی نگر ااو را در همه ی این مسائل راهنمایی کند

هدف ما بررسی این مسائل و راهنمایی در مواردی است که از ما بر می آید:

1. ارتباط با جنس مخالف و ازدواج:

تعارف نداریم، ما در سنی هستیم که ارتباط با جنس مخالف در آن بسیار ابعاد پیچیده تری نسبت به دوران کودکی دارد. نیازهای روحی و جسمی خلفت انسان او را نسبت به ارتباط با جنس مخالف حساس می کند و در شرایطی که هم اکنون در دانشگاه با آن مواجه هستیم بسیار پیجیده تر است.


-واقعیت این است که دانشگاه محل اصلی ازدواج نیست. یعنی اگر بخواهیم نسبت ازدواج های دانشجویی را نسبت به کل ازدواج ها در نظر بگیریم شاید رقمی بالاتر از ده درصد(آن هم با اغماض) نباشد پس به دانشگاه به عنوان محیطی که انتخاب همسر هدف اصلی در آن است، نگاه نکنید که متاسفانه تجربه نشان داده که بسیاری از خانم ها با این تصور غلط وارد دانشگاه می شوند.

- واقعیتی که متناسب با سن ماست این است که وقتی با جنس مخالف ارتباط برقرار میکنیم و یا حتی وقتی که بدون هیچ گونه از صحبتی از کنار او رد می شویم حسی به ما دست می دهد که ناآشناست. بسیاری این حس را که متناسب با سن جوانی است حس عشق و علاقه می پندارند و با این تصور غلط بعضا نا آگاهانه شروع به پر و بال دادن به آن می کنند. پس این حس ناآشنا را هیچ وقت عشق تصور نکنید.

-عشق و علاقه پسر ها تا قبل از سن 20-21 سالگی (که می شود ترم پنج یا شش) اصلا قابل اعتماد نیست. چون تغییرات شخصیتی تا قبل از این سنین بسیار سریع اتفاق می افتد و ممکن است کسی که تا دیروز از دختری خوشش می آمد حال او را نپسندد(که بسیاری از این موارد را به عینه دیده ام!). پس نه پسرها باید به علاقه هایشان تا قبل از 21 سالگی اهمیتی بدهند و نه دخترها روی ابراز علاقه های قبل از این سن حسابی بکنند. البته نباید از این نکته گذشت که بعضی از دختر ها هم تا قبل از این سن تغییرات شخصیتی زیادی پیدا می کنند. بسیاری از دخترها را دیده ام که مذهبی و محجبه بودند ولی اعتقاداتشان سست شد و بسیاری دیگر را نیز که مذهبی و محجبه نبودند اما به این مسائل گرایش پیدا کردند. پس باید در انتخاب همسر تا قبل از این سنین بسیار محتاط بود.

-باید دانست که هنوز هم بهترین و مطمئن ترین راه برای انتخاب همسر، از طریق خانواده است. بسیار اتفاق می افتد که پسرها و دخترها که از پختگی لازم برای  تشکیل خانواده برخوردار هستند اما به دلیل احساسات جوانی انتخاب مناسبی را انجام نمی دهند و در نتیجه باید یک عمر عواقب آن را تحمل کنند اما خانواده راهی است که درصد خطای بسیار کمتری را دارد. اگر هم  کسی را در محیط دانشگاه پسندیده اید او را قبل از هر اقدامی به خانواده تان معرفی کنید و پس از کسب نظرشان از طریق آنها اقدام کنید. راه دوم برای انتخاب همسر، از طریق دوستان متاهل است که بعضا جایی که خانواده توانایی انتخاب همسر را ندارد، کارایی خودش را نشان خواهد داد. البته باید حتما علایق و شرایط خودتان را به صورت کامل به این دوستان منتقل کنید.

-اگر احساس نیاز به ازدواج دارید و این حس در شما قوی است،حتما قبل از هر کاری چند کتاب پیرامون ازدواج و انتخاب همسر بخوانید. در مرحله بعد پیش مشاوری مومن، متعهد و دلسوز بروید و شرایط خانوادگی و شخصیتی خودتان را به طور کامل برای او شرح دهید. مسلما او بهتر از هرکسی می تواند تشخیص بدهد که شرایط سنی و عملی شما برای زندگی مناسب است یا خیر.

-مسئله ی دیگر دوستی های مابین جنس مخالف است. تجربه نشان داده 90 درصد دختر ها با تصور راهی برای ازدواج و آشنایی پیش از ازدواج به این دوستی ها در محیط دانشگاه تن می دهند و 10 درصد انگیزه های دیگری غیر از ازدواج دارند در صورتی که این نسبت برای پسرها برعکس است!(این قضیه را یک اعتراف پسرانه بگیرید!) پس اگر با این تصور وارد این دوستی ها می شوید مطمئن باشید اشتباه می کنید. حتی اگر این دوستی ها به ازدواج منجر شوند به خاطر اینکه مسائل و ملاحظات عقلانی پیش از انتخاب همسر در آنها رعایت نشده تبعات جبران ناپذیری در آینده زندگی شما دارند. اگر هم دو طرف این دوستی هدفی غیر از ازدواج از این ارتباط دارید بدانید که تبعات بسیار بد اخروی و دنیوی درآینده گریبانیگر شما و خانواده و  فرزندانتان آینده تان خواهد شد. شک نکنید!

-سعی کنید دوستانتان را از کسانی انتخاب کنید که از این دوستی ها به دور باشند. و به هیچ وجه به این روابط که بعضا مثلثی و مربعی می شود! وارد نشوید و نقش رابط را ایفا نکنید. مواردی غم انگیز از این دست را دیده ام که به برخورد فیزیکی در محیط دانشگاه منتهی شده است! و حداقل آن این بوده است که آبروی دختر خانم و آقا پسری که به هر نحو پایش در این روابط باز شده است رفته و بسیاری از فرصت های ازدواج آتی نیز با آن خواهد رفت. در ضمن اکثرا این اتفاقات باعث بدبینی های شدید آتی نسبت به جنس مخالف خواهد شد.

چند توصیه مخصوص آقایان:

-اگر احساس نیاز به ازدواج دارید ولی شرایط آن را ندارید(پس از مشورت با مشاور متعهد برای زمان مناسب ازدواج) چند کار را انجام بدهید:1- سعی کنید برای کار، سربازی و ادامه تحصیلتان برنامه ریزی کنید. 2-ارتباطتان را با خدا تقویت کنید(نماز معجزه می کند!) و بدانید همه چیز دست اوست، پس از خودش بخواهید تا شرایط را برای شما فراهم کند. 3- بدانید هرکسی لیاقت ابراز علاقه شما را ندارد! پس آن را برای روزی که لازم است ذخیره کنید. 4- از فیلم ها و موسیقی های تحریک کننده به شدت پرهیز کنید و در محیط دانشگاه نیز مواظب نگاهتان باشید.  5- به صورت هفتگی و منظم، ورزش کنید 6-از خوردن غذاهای پرکالری و چرب پرهیز کنید.

-اگر شرایط ازدواج را دارید پس از مطالعه کتب مرتبط و مشاوره با مشاور متعهد با توکل برخدا و از دو طریقی که  قبلا ذکر شد اقدام کنید. و اگر مورد مناسبی در محیط دانشگاه می بینید آن را به خانواده تان معرفی کنید. از ارائه پیشنهاد مسنقیم و بدون واسطه به خانم ها بپرهیزید(ممکن است کل فرایند را منتفی کند).

-اگر روزی در محیط دانشگاه دختری مستقیما به شما پیشنهاد ازدواج کرد بدانید که او قبل از هرچیزی نیازمند یک روانشناس است و از اختلالات خانوادگی رنج می برد(ولی یادتان باشد شما به هیچ وجه امدادگر و ناجی او نیستید! )

چند توصیه مخصوص خانم ها:

- هر پیشنهاد ازدواجی را به خانواده تان(مخصوصا پدرتان) ارجاع بدهید این کار باعث تشخص شما و افزایش اعتماد خانواده به شما خواهد شد. نشانه صداقت و عفت یک پسر این است که اولا با واسطه(و نه به طور مستقیم) این پیشنهاد را به شما مطرح می کند و ثانیا خواستار هرچه زودتر مطرح شدن این قضیه با خانواده تان است.

- کسانی ممکن است به بهانه آشنایی قبل از ازدواج و شناخت طرفین به شما پیشنهاد دوستی بدهند. ساده نباشید و بدانید که از طریق دوستی به هیچ وجه شناختی که مناسب ازدواج است، بدست نمی آید. برای روش های شناخت خصوصیات همسر آینده به کتب مرتبط مراجعه کنید.

-متاسفانه پسرهایی وجود دارند که ابزار احساسات به جنس مخالف برای آنها راحت است! پس مواظب احساساتتان باشید و فریب نخورید. در ضمن بسیار مواظب شماره ی همراهتان باشید، چون ممکن است روزی به دست این افراد بیافتد.

- ازدواج را نه امری فانتزی و رویایی که به عنوان واقعیتی که هم اکنون در خانواده تان با آن مواجه هستید ببینید. یادتان باشد که شما و احساساتتان استثنا نیستید. پس در انتخاب همسر واقع بین باشید. 

شماره ی بعدی-فعالیت های علمی و درسی

ح. کنجکاو-ورودی 86

 




کلمات کلیدی :

اوکراین نسخه ای برای ایران

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 92/12/3 11:41 عصر

روی این جملات خوب فکر کنید:
کل دعوا در اوکراین بر سر رابطه با امریکا و اتحادیه اروپا بود. نسخه ای که امریکایی ها برای اوکراین پیچیدند جنگ خیابانی تا پیروزی است.
در داخل کشور کل دعوای ما با جریان غربگرا که قدرت را در دست گرفته، دعوا بر سر امریکاست. بقیه سناریوی آینده را خودتان حدس بزنید و شک نکنید که به بهانه ی رابطه با امریکا آشوب خیابانی بسیار گسترده ای در پیش است که هدف اصلی و نهایی آن ولایت فقیه است.در ضمن توجه کنید که در اوکراین بحثی به اسم تحریم های اقتصادی امریکا وجود نداشت ولی در ایران همین امر بهانه ی بسیار خوبی برای یارگیری جریان غرب گرا در آخرین و سرنوشت ساز ترین نبرد با یاران انقلاب است...

اوکراین




کلمات کلیدی :

اشاره اخیر رهبری به حدیث معروف در مورد قم

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 92/10/20 7:5 صبح

رهبری در آخر سخنرانی اخیرشان در 19 دی اشاره ظریفی به این حدیث معروف آخرالزمانی داشتند.

امام کاظم(علیه السلام)می فرماید:

"رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ قُمْ، یَدْعُو الناسَ اِلَی الْحَقِ، یَجْتَمِعُ مَعَهُ قوْمٌ کَزُبُرِ الْحَدِیدِ، لا تَزِلُهُمْ الریاحُ الْعَواصِفُ، وَلا یَمِلُونَ مِنَ‌الْحَرْبِ، وَلا یَجْبِنُونَ، وَ عَلَی اللهِ یَتَوَکَلُونَ؛ وَالْعاقِبَهُ لِلْمُتَقِینَ؛

مردی از قم برمی خیزد و مردم را به سوی حق دعوت می کند، گروهی همراه او هستند، همچون پاره آهن، محکم می باشند، توفان های تند حوادث، آنها را از پای در نمی آورد، و از جنگ خسته نمی شوند، و نمی ترسند، و توکلشان بر خدا است، و عاقبت نیک برای پرهیزکاران است.(بحار، ج 60، ص 216)

رهبری

مقام معظم رهبری:

رحمت خداى متعال بر امام بزرگوار ما که از قم برخاست و این راه را جلوى پاى ما و جلوى پاى ملّت ایران گذاشت؛ و با همّت خود، با ایمان خود، با استقامت خود، با توکّل خود به خدا این راه را ادامه داد، ما را پیش برد؛ و ما همه، در دل، در زبان، در عمل، انشاءالله متعهّد هستیم این راه را تا پایان ادامه بدهیم؛ و رحمت خدا بر شهداى عزیز دوران انقلاب و دوران جنگ تحمیلى تا امروز و شهداى عزیز قم و بر همه‌ى شما برادران و خواهران گرامى.

دیدار با مردم قم 92/10/19




کلمات کلیدی :

تاثیر عظیم دیدار رهبری با ماندلا بر پیروزی نهضت ضد تبعیض نژادی

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 92/9/15 9:45 عصر

دیدار اول رهبری با نلسون ماندلا (1371/04/31)

آقای نلسون ماندلا رهبر کنگره‌ی ملی آفریقا امروز در محل اقامت مقام معظم رهبری با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کرد و طی آن بر تأثیر مستقیم پیروزی انقلاب اسلامی ایران در امید بخشیدن به مردم آفریقای جنوبی برای پایداری و مبارزه علیه رژیم نژادپرست حاکم بر این کشور تأکید کرد.
در این دیدار که دکتر ولایتی وزیر امور خارجه، هیأت همراه آقای ماندلا و چند تن از مسئولان وزارت امورخارجه حضور داشتند مقام معظم رهبری مقاومت رهبر کنگره‌ی ملی آفریقا در مبارزه علیه رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی را مورد ستایش قرار دادند و مراتب ایمان و اعتقاد ملت ایران به حقانیت مبارزات مردم این کشور را خاطر نشان ساختند.
آقای نلسون ماندلا در اظهاراتش بارها از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر خود یاد کرد و افزود: انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری امام خمینی امیدهای فراوانی را برای قیام مردم آفریقای جنوبی در مبارزه علیه بی عدالتی به همراه داشته است و بدون تردید تاریخ هرگز نقش ایران اسلامی را فراموش نخواهد کرد. ملاقات با رهبر انقلاب بزرگی که جهان را تحت تأثیر قرار داده است برای من امیدبخش و موجب افتخار بزرگی است ومردم آفریقای جنوبی اکنون برای شنیدن گزارش دیدارهای من با رهبر بزرگ انقلاب و مقامات عالیرتبه‌ی جمهوری اسلامی ایران به انتظار نشسته‌اند.

آقای ماندلا همچنین به کمکهای مستمر اروپا و آمریکا به رژیم آفریقای جنوبی اشاره کرد و افزود: این رژیم در تمام دوران حیات خود از حمایت غرب برخوردار بوده است و ما که اکنون در آستانه پیروزی قرار گرفته‌ایم هرگز با حامیان دشمن خود متحد نخواهیم شد و به هیچ‌وجه به غرب متکی نخواهیم بود

نلسون ماندلا.

-----------------

تاثیر عظیم دیدار اول رهبری با ماندلا بر پیروزی نهضت ضد تبعیض نژادی

نلسون ماندلا قبل از آن‌که در آفریقاى جنوبى به پیروزى برسد - زمانى که تازه از زندان آزاد شده بود - به ایران آمد و با من ملاقات کرد. راجع به اوضاع آفریقاى جنوبى از او سؤال کردم، چیزهایى گفت. من به او گفتم، ما تجربه‌اى داریم که گمان مى‌کنم در کشور شما هم قابل عمل باشد؛ و آن تجربه عبارت است از این‌که انسانهاى داوطلب - که اکثریت جمعیت کشور ما را تشکیل مى‌دادند - زن و مرد، با جسمِ خودشان به خیابانها آمدند، نه با مشتشان، نه با سلاحشان، نه با نارنجکشان، نه با خانه‌ى تیمى‌شان، بلکه با تنِ خودشان آمدند؛ روى خود را هم نبستند، با صورتِ باز آمدند؛ لذا نظام را منفعل کردند و او هم دید نمى‌تواند بایستد. واقعاً بر چه کسى مى‌خواست حکومت کند؟ گفتم به نظر من این الگو در آفریقاى جنوبى قابل عمل است. او سرى تکان داد. بعد از رفتن او، یکى دو ماه طول نکشید که خبرهاى تظاهرات عظیم مردمى در آفریقاى جنوبى را در روزنامه‌ها خواندیم! من فهمیدم که این بذر، سبز شد؛ عین همان وضعیت ایران. تمام خیابانهاى شهرهاى بزرگ آفریقاى جنوبى از سیاهان پُر شد و یک عدّه از سفیدپوستها هم آمدند و همراه با آنها راهپیمایى کردند و گفتند ما هم با حکومت تبعیض نژادى مخالفیم! نتیجه نیز همان شد؛ یعنى کسى که در رأس بود، دید اصلاً نمى‌تواند کارى بکند. اوّل رفت و کس دیگرى را جاى خودش گذاشت؛ او هم دید نمى‌تواند؛ لذا در یک انتقال قدرت آرام، حکومت را به دست سیاهپوستان دادند و خود ماندلا هم رئیس‌جمهور شد! این حادثه تقلیدشدنى و این الگوى ملتها براى آزادیخواهى، به وسیله جوان ایرانى در دهه‌هاى پنجاه و شصت اتّفاق افتاد.(امام خامنه ای 1380/02/12)

-----------------

تشکر ماندلا از رهبر انقلاب در آخرین دیدار(1378/07/25)

در این دیدار آقاى نلسون ماندلا نیز طى سخنانى از امکان دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامى ابراز خوشحالى کرد و با تمجید از شخصیت بى‌نظر امام خمینى گفت: امام خمینى نه تنها رهبرى بزرگ براى ایران بود، بلکه رهبرى براى تمامى نهضتهاى آزادیبخش جهان به شمار مى‌رفت و چالش بسیار عظیمى که او در مبارزه با یکى از طاغوتهاى زمان انجام داد، گویاى شجاعت ستایش برانگیزى است که فقط ایشان مى‌توانست از خود نشان دهد و این افتخار بزرگى بود که توانستم براى دومین بار در کنار مرقد امام خمینى حاضر شوم و به ایشان اداى احترام کنم.
آقاى ماندلا از قطع روابط ایران با رژیم آپارتاید و برقرارى ارتباط نزدیک با نهضت و حرکت مردمى در آفریقاى جنوبى پس از پیروزى انقلاب اسلامى به عنوان یک رویداد بسیار مهم یاد کرد و گفت: ما خود را مدیون انقلاب اسلامى مى‌دانیم و مراتب تقدیر و تشکر خود را از رهبر انقلاب و ملت و دولت ایران اعلام مى‌کنیم.
رئیس جمهور سابق آفریقاى جنوبى در ادامه سخنان خود وحدت در عمل و سخن ملتهاى مستقل را لازمه ایستادگى و مقابله با قدرتهاى بزرگ دانست و گفت: در سایه این اتحاد و انسجام است که امکان جبران بى‌عدالتیهاى اعمال شده از سوى قدرتهاى غربى فراهم خواهد شد.




کلمات کلیدی :

دستاورد مقاومت=رفع تحریم بانک های ایرانی

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 92/6/30 6:22 عصر

پس از آنکه بانک های ایرانی بنا به درخواست امریکا توسط سوئیفت و اتحادیه اروپا تحریم شد، مشکلات بسیاری برای جابجایی و انتقال ارز کشور رخ داد. جالب آن است که امریکا و اتحادیه اروپا اغلب این بانک ها را به خاطر ارتباط با صنایع هسته ای کشورمان مورد تحریم قرار دادند در حالی که بسیاری از این بانک ها هیچ گونه ارتباطی با صنایع هسته ای کشورمان نداشتند. بر همین اساس در دولت قبل بر اساس راهبرد مقاومت بر علیه این تحریم ها شکایت هایی در دادگاه عمومی اروپا انجام شد که در مرحله اول -در همان دولت قبل-علی رغم تلاش های بسیار امریکا و اتحادیه اروپا و بدون هیچ امتیاز دهی خاص سیاسی ایران با استدلال های منطقی در دادگاه های اروپا موفق شد که قانون تحریم 2 بانک ایرانی را ابطال کند. در مرحله بعد دوباره با شکایت ایران در دادگاه عمومی اروپا ایران توانست حکم لغو تحریم 7 بانک و شرکت ایرانی را بگیرد. اخیرا هم خبرهایی به گوش رسیده که سوئیفت دارد روابطش را با بانک های رفع تحریم شده ایرانی از سر می گیرد. و این یعنی اینکه بعد از این بسیاری از مشکلات انتقال ارز کشور مرتفع خواهد شد. همه این پیروزی ها به یمن مقاومتی بود که در دولت قبل در مقابل خواسته نامشروع استکبار انجام شد.

روحانی-جک استراو

حال این وقایع درسی است برای همه وادادگانی که مسئولیت سیاست خارجی کشور را به دست گرفته اند تا بدانند تنها مقاومت است که به پیروزی می انجامد.

پ.ن: خدا کند که دولت کنونی با وادادگی باعث بدتر شدن تحریم ها نشود.

پ.ن: لطفا بازنشر دهید




کلمات کلیدی :

جواب بنده به سوال یامین پور پیرامون فتنه آینده

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 92/6/21 2:30 عصر

جواب بنده به سوال یامین پوردر یکی از پست هایش(گوگل پلاس) در مورد فتنه آینده :
آقای یامین پور توی پست های قبلی تون پرسیده بودید که فتنه آینده چیه؟ بنده با توجه به سخنان چند وقت اخیر رهبری و اینکه آقای هاشمی مدیریت روحانی رو در دست داره دارم به این نتیجه می رسم که هاشمی داره پروژه 30 ساله اش برای رابطه با امریکا را جلو می بره. به سخنان اخیر رهبری در مورد سنگین بودن کار دولت و زمان بر بودن بهبود شرایط اقتصادی توجه کنید و اینکه رهبری تلاش می کنه تا توقعات غیر منطقی مردم رو کم کنه.

آیا فکر نمی کنید که این نشون دهنده آگاهی رهبری از پروژه بعدی روحانی (و در اصل هاشمی) برای نشان دادن ناتوانی دولت به مردم باشد تا از طریق اون به مردم القا کنند که مشکلات اقتصادی راه حل داخلی نداره و تنها راهش رابطه با امریکا و تسلیم شدن در مقابل خواسته هاشه؟ و در مرحله بعد همون طور که قابل حدسه فتنه آینده را توسط بدنه اجتماعی شون- که حالا بسیار تقویت شده- و با محوریت دادن جام زهر تسلیم در مقابل امریکا به رهبری، به وجود بیارند؟
آقای یامین پور اسیر آدرس های غلط در مورد فتنه آینده نشید! شما یکی از امیدهای حزب الله هستید!




کلمات کلیدی :

پیشگویی های داموس الملک!

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 92/5/2 4:54 عصر

بسم الله

از حالا تا انتخابات 96 ریاست جمهوری راه زیادی مانده است، اما با توجه به شخصیت شناسی جریان های سیاسی کشور می توان پیش بینی هایی را از انتخابات بعدی داشت. اما اول از انتخابات بعدی مجلس چند پیش بینی خواهیم داشت:

انتخابات مجلس:

1.تجربه نشان داده که جریان غالب در یک قوه همواره به دنبال تصاحب قوای دیگر می رود و اعتدال گرایان نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

2. اعتدال گرایان با همکاری اصلاح طلبان با لیست حامیان روحانی وارد خواهند شد و با تصاحب 90-100 کرسی مجلس اقلیتی قوی را تشکیل خواهند داد. اما احزاب تندروی آنها توفیق چندانی در موفقیت کاندیداهایشان نخواهند داشت.

3.اصولگرایان این دفعه سر عقل آمده و با حذف مهره های مسئله دار خود از لیست ها بهانه طیف های ارزشی تر خود را برای زدن ساز جدایی، از آنها می گیرند و با ارائه لیست واحد اصولگرایان حائز 120-130 کرسی مجلس خواهند شد و اکثریتی ضعیف را تشکیل خواهند داد.

در مورد انتخابات ریاست جمهوری باید تا بعد از انتخابات مجلس صبر کرد و بعد دست به پیش بینی زد، اما از حالا هم می توان بعضی حدس ها را بر آن صادق دانست.

انتخابات ریاست جمهوری:

1. به احتمال بسیار زیاد احمدی نژاد بازیگری قوی در انتخابات بعدی خواهد بود، او تلاش می کند تا با جلب حمایت قشری هایی از اصولگرایان(علی الخصوص جریانات ارزشی تر) به عنوان رقیب اصلی روحانی در انتخابات بعدی صف آرایی کند.

2. احتمال نمی رود که اصولگرایان بتوانند چهره ی قوی تری از احمدی نژاد را وارد رقابت با روحانی کنند و لذا در نبود مادر به ساختن با زن بابا روی می آورند!

3. بنا بر قاعده ی مردم ما که به هر رئیس جمهوری معمولا دوبار رای می دهند، این بار هم روحانی با اختلاف کمی پیروز رقابت با احمدی نژاد خواهد بود.

4. طیف های تندروی اصلاحات در انتخابات بعدی تمایل به معرفی کاندیدای خودشان خواهند داشت اما توسط سرانشان سرکوب خواهند شد و به ائتلاف بر روحانی رضایت خواهند داد.

اما آخرین پیش بینی و خطرناک ترین پیش بینی بنده این است که 4 سال آینده کشور دستخوش بحران ها و فتنه های عمیقی که بعضا به فتنه 88 تنه می زند باشد. محور اصلی بحران های آینده تمایل دولت حاکم به رابطه با امریکا و کوتاه آمدن در برابر خواسته استکبار، خواهد بود.(ان شا الله که این پیش بینی درست نباشد)




کلمات کلیدی :

وحدت اصولگرایان و دیدگاه های نوک دماغی!

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 92/4/4 8:0 عصر

این روزها همه از مهدی محمدی، محمد حسین جعفریان، حسین قدیانی(البته با زبانی هتاکانه)، مسعود ده نمکی،...گرفته تا حامیان قالیباف و بسیاری دیگر روضه خوان وحدت شده اند. با این تفسیر که اگر اصولگرایان بر سر کاندیدای واحد -یعنی مشخصا قالیباف- وحدت کرده بودند اولا انتخابات یا در دور اول به نفع اصولگرایان تمام می شد و یا به دور دوم می رفت و در دور دوم اصولگرایان بودند که رای می آوردند. و همه قافیه سخنانشان این است که گروهی حزب اللهی سرخود و وحدت ناپذیر من جمله جبهه پایداری با حمایت از جلیلی وحدت را شکستند و مقصر این شکست هستند.اولا باید چند اعتراف اساسی و کارساز بکنم:
کاندیداهای اصولگرایان
 اعتراف می کنم که الفاظ اصولگرایی و اصلاح طلبی را قبول ندارم و این الفاظ را ساخته قدرتمداران هر دو جناح می دانم که برای رسیدن به قدرت الفاظ را بازیچه خودشان می کنند. اصولا بنده خودم را متعلق به جبهه ای نمی دانم که کسی مثل علی مطهری(که همیشه با مواضعش سوژه رسانه های بیگانه است) و یا باهنر که سخنان زشت اخیرش در مورد "آقا اجازه" بر سر زبان ها افتاد و یا بسیاری دیگر از قدرت طلبان در آن بگنجند و اصولا تفاوتی بین این افراد و اصلاح طلبان قایل نیستم چه آنکه تاریخ نشان داده که این نوع اصولگرایان ماهیتا تفاوتی با تجدیدنظرطلبان ندارند و در مواقع لزوم مواضعی تندتر از آنها نیز می گیرند.

 اعتراف بعدی ام این است که حزب اللهی ها و یا به تعبیری اصولگرایان واقعی در این انتخابات رای نیاوردند. این رای آوری به معنای رویگردانی مردم از تفکر انقلابی نیست  چه آنکه رقیب با اختلاف آرای 0.7 درصدی پیروز شد و اکثر آرایی هم که به روحانی داده شد به خاطر شعارهای بی حد و حصر و اکثرا اقتصادی روحانی بود(اصلی ترین شعار ایشان رفع تحریم ها بدون قربانی کردن منافع ملی بود) و می توان این رای را اقتصادی و نه گفتمانی محسوب کرد. با اندک حساب و کتابی در آرا و لحاظ پیش فرض گفته شده در آرای روحانی می توان چنین نتیجه گرفت که مردم بسیار بیشتر از آنچه که ما فکر می کنیم به آرمان ها معتقدند اما بعضا راه رسیدن به آن را متفاوت می دانند. تحلیل بنده این است که رای شکننده به روحانی "نه" به احمدی نژادی بود که دو سال آخر دولتش را به مسخره بازی های سیاسی گذراند و معیشت مردم را فدای آن کرد و رای 50 درصدی مردم به کاندیداهای مدعی اصولگرایی علی رغم تصور منفی که مردم از احمدی نژاد دارند نشان دهنده ارزش مداری قاطبه مردم است.

اعتراف بعدی ام این است که جریانات ارزشی جامعه با کاندیدای مناسبی به میدان نیامدند فی الواقع نه سعید جلیلی به درد می خورد و نه قالیباف و نه ولایتی و نه رضایی. در اول باید بگویم که اگر یک بار دیگر موقع انتخابات با همین کاندیداهای نامبرده شده باشد باز هم بنده سعید جلیلی را انتخاب می کنم چون انسانی بسیار با اخلاص، انقلابی و با تفکرات عمیق در مورد اداره کشور است، اما سعید جلیلی چند عیب بزرگ داشت که او را از کاندیدای مناسب بودن برای جریان ارزشی جامعه دور می کرد(گرچه نسبت به دیگر کاندیداها بسیار بالاتر است):

1. جلیلی توانایی مناسب برای حرف زدن نداشت و آن را می شد در بگو مگوی با ولایتی دید که چگونه به لکنت زبان افتاد و بلافاصله برای اثبات حرف خودش از رهبری خرج کرد. چیزی که احمدی نژاد را فاتح ماراتن 88 کرد قدرت بالای سخنوری اش بود که در مناظرات به عینه آن را دیدیم و توانست با همین وسیله مواضع به حق خود را به مردم بقولاند و علی رغم همه توطئه ها کاندیدای فاتح شود. به نظر بنده چیزی که بسیار زیاد در اقبال به روحانی موثر بود همین قدرت سخنوری او بود که در دوئل با قالیباف بروز کرد و فی الواقع قالیباف را با همین حربه(به عبارات"من سرهنگ نیستم"،"تفکر پادگانی" و "گازانبری" توجه کنید) از صحنه رقابت حذف کرد و رای او را به حداقل رساند. نکته جالب در این انتخابات این است که اکثر رای به روحانی را روستاها و شهرهای کوچک داده اند و جالب تر اینکه در 88 هم رای همین اقشار از مردم احمدی نژاد را پیروز کرد و تنها شباهت بین احمدی نژاد و روحانی قدرت سخنوری این دو است. نکته بسیار جالب تر اینکه تنها شباهت بین جلیلی و میرحسین نداشتن قدرت سخنوری است چیزی که باعث عدم رای آوری هردو شد. 2. جلیلی و ستاد او بسیار اصرار داشتند که از رهبری برای خود خرج کنند یعنی چیزی که به عینه ما در مستند دوم جلیلی و بسیاری از برنامه های تلویزیونی اش دیدیم و به نظر بنده چیزی که باعث می شد رهبری بارها اعلام کند که "رای من را هیچ کسی نمی داند"همین استفاده نابجای جلیلی از رهبری بود که باعث می شد در اذهان عمومی جلیلی کاندیدای رهبری معرفی شود و در صورت رای نیاوردن آن ضربه سنگینی به اعتبار رهبری در جامعه بزند و از این لحاظ این حرکات جلیلی و تیمش را حرکات بسیار خطرناکی می دانم که با تدابیر رهبری به خیر گذشت. 3. عیب بعدی جلیلی نداشتن سابقه مشخصی از او در جامعه بود تنها سابقه ای که از جلیلی در اذهان مانده بود مذاکرات هسته ای بود که جلیلی به نمایندگی از ایران در آن حضور داشت و متعاقب آن تحریم ها بیشتر شد و اذهان عمومی ناخودآگاه به اشتباه این فشارهای غرب را به جلیلی و رفتار او در مذاکرات نسبت می داد و اکثر کاندیداها نیز چه در مناظرات و چه در برنامه هایشان به این تلقی های اشتباه دامن می زدند تا آنجا که روحانی توانست عقب نشینی های بی حد و حصرش از آرمان ها و منافع ملی را با قدرت سخنوری اش توجیه کند ولی جلیلی نتوانست در مورد علت واقعی تحریم ها صحبت کند و از دست آوردهای بی شمارش در مذاکرات دفاع کند. زمان 20 روزه بین کاندیداتوری تا انتخابات اصلا زمان کافی برای زدودن این اشتباه بزرگ از بطن جامعه نبود و همین مورد باعث ضربه بزرگی به اقبال جلیلی در انتخابات شد. 4. عیب دیگر جلیلی ستاد بسیار ضعیفش در انتخابات بود. اکثر افراد مسئول در ستاد جلیلی کسانی بودند که چهره های فرهنگی بودند ولی شم سیاسی نداشتند. شاید اگر انتخابات به جای رقابت سیاسی یک رقابت فرهنگی بود جلیلی با اختلاف بسیار برنده می شد ولی در حوزه سیاست و موج سازی سیاسی بسیار ضعیف عمل کردند و برعکس، ستاد روحانی یک ستاد حرفه ای در زمینه سیاست بود و به خوبی از عهده وظایفش برآمد.

اما در مورد قالیباف باید بگویم که برعکس بسیاری بنده او را یک اصولگرای واقعی نمی دانم و دلیل واضحش این است که بسیار قدرت طلب است و این مورد منافی اصول است. کسی که در 84 کاندیدا شد و شکست خورد و در 88 ستاد تشکیل داد و به زور بزرگان به صحنه نیامد و دوباره در سال 92 با عطش قدرت کاندیدا شد نشان داده که یک اصولگرای قلابی است. اصلا می توانیم همه صحبت های بعضی ها در مورد موفقیت وحدت حول قالیباف درست بگیریم و اینکه این وحدت منجر به ریاست جمهوری قالیباف می شد. خب بعد چه می شد چه عاید مردم می شد و چه عاید اصولگرایی می شد؟ یادمان باشد تنها موردی که باعث شد احمدی نژاد هم به خودش و هم به مردم و هم به کل جریان اصولگرایی ضربات بزرگی بزند حب نفس او بود، حالا قالیباف این ویژگی را به علاوه قدرت طلبی دارد فرض کنید که فردا کشور با چنین فردی در راس قوه مجریه اش چه مشکلاتی در پیش رو خواهد داشت و چه بر سر اصولگرایی خواهد آمد؟ کسانی که ادعای عقلانیت در اصولگرایی می کنند و دم از وحدت می زنند و طلب کارانه حامیان جلیلی را وحدت گریز و ریشه شکست اصولگرایان می دانند باید به جای تحلیل های نوک دماغی به این سوال بزرگ جواب بدهند. تازه اینها با فرض پیروزی قالیباف در دور دوم بود در صورتی که مناظره سوم و فیتیله پیچ! شدن قالیباف توسط روحانی پیشاپیش تکلیف دور دوم انتخابات را معین کرده بود.

تکلیف رضایی که روشن است. اما تکلیف ولایتی را هاشمی در چهارشنبه ی قبل از انتخابات معلوم کرد زمانی که گفت که بین روحانی و ولایتی مردد است و به خاطر رای بالاتر روحانی از او حمایت می کند! و از اینجا می توان ریشه شکست ائتلاف 2+1 و پریدن های ولایتی به جلیلی بر سر مذاکرات هسته ای در مناظره ها را جستجو کرد. پس در نهایت باید گفت که وقعا اصولگرایان با این وضع کاندیداها برای رای نیاوردن در انتخابات آمده بودند.

اما آخرین اعتراف من این است که ما شکست نخوردیم، شکست را کسی خورد که با غیر خدا معامله کرد و به غیر خدا امید بست، شکست را کسی خورد که با نیتی به غیر از نیت الهی وارد انتخابات شد ولو اینکه رای بیشتر را آورد. در آخر می گویم که یک ذره هم از حمایتم از جلیلی پشیمان نیستم ولو اینکه از اول هم او را کاندیدای رای آوری نمی دانستم.




کلمات کلیدی :

   1   2   3      >