همکاران ایرانی استکبار در جنایات عراق و افغانستان
استکبار یعنى قدرتى در دنیا یا قدرتهائى در دنیا؛ چون نگاه میکنند به خودشان، مىبینند داراى امکانات پولى و تسلیحاتى و تبلیغاتى هستند؛ بنابراین باید به خودشان حق بدهند که در امور زندگى کشورها و ملتهاى دیگر، دخالتهاى مالکانه بکنند؛ این معناى استکبار است.حضرت آقا
سوابق استکبار در شرق بسیار طولانی است. از زمانی که عشق و علاقه آنها به هند استکبار را به شرق کشاند بیش از پنج قرن است که می گذرد و پس از پنج قرن غارت هنوز که هنوز است ذخایر شرق تمامی نیافته و این بهترین انگیزه برای حضور چند باره استکبار در شرق است. مسئله ما و استکبار مسئله بسیار روشنی است و روابط نه چندان پیچیده ای دارد. از قانون بسیار ساده ای پیروی می کند و آن قانون این است که استکبار هر وقت ذره ای احساس کند می تواند از شرق استفاده ای بکند دریغ نمی ورزد. کسی این رابطه را انکار نمی کند، حتی خود استکبار. این را می توان از صحبت های گاه و بی گاه بعضی افراد یا رسانه هایشان فهمید. خیلی سخت نیست. اما نکته مهم دیگر برای ما این است که ما بعد از بیرون کردن استکبار از کشورمان بوسیله انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است نوچه های آنها را در کشور داریم. نوچه هایی که اگر فرصت بیابند نسبت به ارباب خود بیشتر به ما دشمنی می ورزند. ولی در مواقعی که فرصت نمی کنند زیر پوشش ها و اسامی زیادی از جمله:خط امام، آزادی، حقوق بشر ، دموکراسی و... مخفی می شوند. البته سوال مهم این است که نوچه های استکبار چه کسانی هستند؟ چگونه اثبات می کنیم که آنها نوچه های استکبار هستند؟. نوچه های استکبار را می توان از همراهی آنها با ارباب خود فهمید و از حرکات آنها به نفع استکبار. چندان سخت نیست به 29 سال پیش بر می گردیم، دولت موقت. کسانی که با اصل ولایت ققیه در قانون اساسی مخالفت می کردند و ساز انحلال مجلس خبرگان را می دادند. کسانی که در آن شرایط انقلابی، که ملت تشنه به خون استکبار بود و همه نگران کودتای دوباره آمریکا در ایران بودند، مخفیانه با برژینسکی از مقامات بلند پایه کاخ سفید در الجزایر ملاقات کردند، اثبات کردند که در جهت منافع استکبار هستند آنها همان کسانی بودند که وقتی لانه جاسوسی فتح شد هم صدا با ارباب خود ساز مخالفت و استعفا سر دادند که این دومی مورد موافقت امام امت قرار گرفت. و وقتی که در اسناد لانه جاسوسی اسناد خیانت های آنها پیدا شد نوچه گی آنها برای استکبار محرز گردید. جالب اینجاست که این اسناد پرده از نوچه گی فرد بعدی در قدرت یعنی ابوالحسن بنی صدر هم برداشت اما با دسیسه نوچه دیگری به نام موسوی خوئینی ها –که اتفاقا سردسته دانشجویان پیرو خط امام در فتح لانه جاسوسی بود- در آن زمان مسئول تایید صلاحیت کاندیدا های ریاست جمهوری بود با این که خود اسناد جاسوسی بنی صدر را دیده بود صلاحیت او را برای ریاست جمهوری تایید کرد و شد آنچه نباید می شد. بنی صدر البته بی کار ننشست و در مقام قدرت نیز به نوچه گی خود ادامه داد از جمله کارهای او در قدرت می توان به :مخالفت با اصل ولایت فقیه، درگیری با نیرو های حزب اللهی و حزب جمهوری اسلامی از جمله شهید بهشتی، به کار بردن سیاست های مخرب در آغاز جنگ و کمک به صدام برای اشغال خرمشهر و بسیاری از مناطق دیگر، حمایت از سازمان منافقین و ....دست آخر هم فرار از کشور به همراه سردسته منافقین به پاریس. بعد از بنی صدر منافقین در خفایی چند ساله به سر بردند البته این بار به نام "خط امام" . بعد از رحلت امام بود که این منافقین فرصت را برای نوچه گی دوباره خود مناسب دیدند. کم کم شروع کردند به تبلیغ لیبرالیسم-ایدئولوژی اربابشان در استعمار نوین- البته باز هم تحت لوای "خط امام". کم کم صحبت هایی از قبیل پایان جنگ ، وجود دیکتاتوری در ایران ، مخالفت با ولایت فقیه ، خشونت طلب بودن شهیدان مطهر انقلاب و دفاع مقدس ، پروتستانیسم اسلامی ، پلورالیسم دینی و... (که همه این اقدامات با تشویق و تایید استکبار همراه می شد) شروع به نواختن شدند. البته دوم خرداد بهترین موقعیت برای نوچه گان جدید بود ، چون این دفعه با به راس قدرت آمدن هم فرصت بسیار خوبی برای سوء استفاده از رای ملت فراهم آمده بود هم اینکه بعضی از انقلابیون خسته و پشیمان هم به آنها پیوسته بودند آنها هم از این موقعیت بهترین بهره را بردند و همه آنچه را که از سه چهار سال قبل شروع کرده بودند با نیروی چند ده برابر و رسانه های چند برابر ادامه دادند. در اینجا بود که پرده دیگری از چهره آنها فرو افتاد کسانی که از آمریکا-سردمدار استکبار- تمجید کردند و رابطه گرگ و میشی با او را در خواست می کردند یا کسانی که شروع به درگیری رسمی با ولایت فقیه این یادگار به حق امام راحل و ستون انقلاب کردند یا حمایت از لیبرالیسم را در رسانه های خود به اوج رساندند یا کسانی که تاریخ انقلاب و دفاع مقدس را زیر سوال می بردند یا کسانی که در آن زمان در خیانت بارترین اقدام ممکن از حمله ارباب خود آمریکا به عراق و افغانستان حمایت کردند و خود را در جنایات ملیونی بر علیه مسلمانان در آنجا شریک کردند به حق اثبات کردند که نوچه های خوبی برای استکبار هستند. البته نوچه گان بعد از اینکه در انتخابات نهم از ملت سیلی خوردند بی کار ننشستند. با چهار سال تخریب دولتی که بزرگترین گناهش این بود که آرمان های انقلاب را نیرویی دوباره بخشیده بود به نوچه گی خود ادامه دادند. و اوج این اقدامات را می توان در حوادث بعد از انتخابات و سیلی خوردن دوباره آنها از ملت دید، که چگونه از ملت انتقام گرفتند. البته جالب اینجاست هنوز که هنوز است بعد از ده سال همچنان مورد حمایت رسمی ارباب خود، آمریکا قرار می گیرند. در انتخابات دهم به قول حمید رسایی باز هم لانه جاسوسی فتح شد چرا که این بار با حوادث بعد از انتخابات بسیاری از نوچه گان به پیاده نظام های رسمی ایالات متحده تبدیل شدند و این خود بزرگترین ضربه بر بدنه دنباله های استکبار در ایران بود.
آنچه گفتم تنها گوشه ای از حقایقی است که در مورد این نوچه های استکبار است که می دانم و آنچه که من می دانم هم تنها گوشه ای واقعیات در مورد این نوچه های آمریکا است. اگر بیشتر نگفتم به خاطر این بود که نه در حوصله من بود و نه در حوصله وبلاگ خوان های عزیز. منتظر نظرات شما در مورد این مطلب هستم.
کلمات کلیدی :