پلی به نام اصغر فرهادی!

احساس خطر می کنم. اصلا هم وقت ندارم و سریع می روم سر اصل مطلب.
از چند وقت قبل پیش بینی می کردم که فیلم آینده فرهادی در خارج از کشور است. اگر هم این چند ساله او را در ایران بزرگ کرده اند دقیقا به خاطر همین بوده. مانند کیارستمی دهه هفتاد و یا شاید محسن مخملباف . منتها کیارستمی به سمت فیلم های ضد داستان پیش رفت و بوق و کرناهایی مثل نخل طلای کن و... کمکش نکرد و برعکس او را به سمت فجایعی مانند "شیرین" کشاند.محسن مخملباف هم که دیگر بدتر از آن به سمت بی اخلاقی پیش رفت و با ندانم کاری های سیاسی خودش را تبدیل به یک مهره سوخته کرد. اما قضیه فرهادی کاملا فرق می کند او حالا کارهای موفقی دارد که آخرینش درباره مهاجرت است* و تایید آن. حالا اصغر فرهادی پلی است برای دشمن. آن از فیلم های داخلش که همه بوی یاس و ناامیدی و خیانت می داد و این آخرینش که گفتم پیشنهادی گستاخانه برای جلای وطن. ساخته آینده فرهادی سومین پل دشمن است برای انتقال فضای فرهنگی کشور به خارج از کشور و مدیریت مستقیم آن. حالا این پل مستحکم تر است از دو پل قبلی و بسیار خطرناک تر.

 *اگر من هم به جای آلمانی ها بودم و فیلمسازی از کشور دیگر، مهاجرت به کشور من را در فیلمش تبلیغ می کرد علاوه بر جایزه جشنواره فیلم، نشان ملی کشورم را هم به او اهدا می کردم.